جنگهای صلیبیبه سلسلهای از جنگهای مذهبی گفته میشود که به دعوت پاپ توسط شاهان و نجبای اروپایی داوطلب برای بازپسگیری سرزمینهای مقدس از دست مسلمانان برافروختهشد. صلیبیان از جایجای اروپای غربی در جنگهایی مجزا بین سالهای ۱۰۹۵ تا ۱۲۹۱ شرکتداشتند. جنگهای مشابهی نیز در شبهجزیره ایبری و شرق اروپا تا قرن ۱۵ میلادی برپا بود. مبارزان صلیبی یا به اختصار صلیبیان ,مسیحیان کاتولیکی بودند که علیه مسلمانان و مسیحیان ارتدوکس در قلمرو روم شرقی و در ابعاد کوچکتر با اسلاوها و بالتهایپگان، مغولها، و خوارج مسیحی میجنگیدند؛ گرچه در بازههایی مسیحیان ارتدوکس با آنها متحد شده، علیه مسلمانان میجنگیدند. صلیبیان توسط پاپ مورد تکریم قرار گرفته و آمرزیدهمیشدند.
صلیبیان در ابتدا با هدف بازپسگیری اورشلیم و سرزمینهای مقدس از دست مسلمانان شروع به جنگ کردند و مبارزات آنها در حقیقت پاسخی بود به درخواست رهبران امپراتوری روم شرقی برای جلوگیری از پیشروی ترکان سلجوقی در آناتولی. همچنین، عبارت جنگهای صلیبی برای توصیف مبارزاتی همزمان و پس از آن در قرن ۱۶ به کار میرود که در خارج از شامبه دلایل مختلف مذهبی، اقتصادی و سیاسی معمولاً علیه پگانها و خوارج مسیحی و افراد تکفیر شده انجامشد. رقابتها بین مراکز قدرت مسیحی و مسلمان گهگاه منجر به اتحاد بین جناحهای مذهبی در برابر مخالفان خود شد، مانند اتحاد مسیحیان با سلجوقیان روم در جنگ صلیبی یکم.
صلیبیان در ابتدا موفقیتهای موقتی داشتند، اما سرانجام از سرزمینهای مقدس بیرون راندهشدند. بااین حال جنگهای صلیبی تاثیرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مهمی بر اروپا گذاشت. بهخاطر درگیریهای درونی بین شاهان و مراکز قدرت مسیحی برخی از جنگهای صلیبی از هدف اولیهشان منحرف شدند، مانند جنگ صلیبی چهارم که به غارت قسطنطنیه مسیحی و تقسیم امپراتوری بیزانس بین جمهوری ونیز و صلیبیان انجامید. جنگ صلیبی ششم نخستینین جنگی بود که بدون دعا و اجازه رسمی پاپ آغاز شد. جنگهای هفتم، هشتم و نهم به پیروزی مملوکها و حفصیان انجامید و جنگ نهم پایانبخش جنگهای صلیبی در خاورمیانه بود.
پیشزمینه و عوامل جنگها
اوضاع خاورمیانه
براساس عقیده مسیحیان، سرزمینهای مقدس از این نظر که مکان تولد، زندگی، به صلیبکشیده شدن، و عروج عیسیمسیحبه سوی خدا است اهمیت فراوانی برای آنان دارد. پس از رسمیشدن مسیحیت در امپراتوری رومتوسط کنستانتین یکمدر سال ۳۱۳ و تقسیم امیراتوری و تشکیل امپراتوری روم شرقی، سرزمینهای مقدس به طور غالب مسیحی شدند. کلیساهای متعددی در جاهای مهم این سرزمین ساختهشد و یادوارههایی برای وقایع زندگی عیسی مسیح برگزار میکردند. در باور مسلمانانبیتالمقدساز این جهت که مکان معراجپیامبر اسلاماست از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و سومین مکان متبرک، پس از مکهو مدینه، به شمار میرود. حضور مسلمانان در سرزمینهای مقدس از قرن هفتم با فتح شامدر زمان ابوبکرو عمرآغاز شد. موفقیتهای مسلمانان، بویژه حملات ترکان سلجوقی، فشارها را بر امپراتوری روم شرقیو کلیسای ارتدکس شرقیکه ادعای حاکمیت بر این سرزمین را داشت افزایش میداد. بیتالمقدس برای یهودیانبه خاطر آنکه دیوار ندبهرا در خود جای داده از اهمیت تاریخی و مذهبی خاصی برخوردار است. دیوار ندبه در باور یهودیان آخرین بازمانده معبد دوماست و یهودیان بیتالمقدس را سرزمین اجدادی خود میدانند و آن را از زمان خرابی در سال ۷۰ بعد از میلادو اشغال در ۱۳۶ بعد از میلاد زیارت میکنند.
تخریب کلیسای مقبره مقدستوسط خلیفه فاطمیحاکم بأمراللهدر سال ۱۰۰۹ عامل دیگری بود که در تغییر نگاه غرب به شرق تاثیر داشت. جانشین او در سال ۱۰۳۹ مبالغ هنگفتی از امپراتوری روم شرقی دریافت کرد تا به آنها اجازه ساخت دوباره کلیسا را بدهد.پس از بازسازی کلیسا زائران مسیحی دوباره اجازه ورود به سرزمینهای مقدس را یافتند. سرانجام مسلمانان دریافتند که ثروت بیتالمقدس به خاطر درآمد حاصل از زیارت است و درنتیجه از آزار زائران مسیحی دستکشیدند. با اینحال خشونت سلجوقیان یکی از دلایل حمایت از شکلگیری جنگهای صلیبی در جهان مسیحیت شد.
اوضاع اروپای غربی
سرچشمههای اصلی جنگهای صلیبی در اوضاع اروپای غربیو ضعف امپراتوری روم شرقیدر برخورد با موج جدید حملات ترکان مسلمان سلجوقینهفتهاست. در سال ۱۰۶۳ پاپ الکساندر دوممبارزان مسیحی را که در اندلسعلیه مسلمانان کشته میشدند مورد آمرزش خود قرار داد. درنتیجه در میان مردم برای درخواستهای جنگ توسط امپراتوری روم شرقی که از جانب سلجوقیان تهدید میشدند آمادگی ذهنی وجود داشت. درسال ۱۰۷۴ امپراتور میخائیل هفتماز پاپ گرگوری هفتمو در سال ۱۰۹۵ امپراتور آلکسیوس یکماز پاپ اوربان دومدرخواست کمک در قبال حملات مسلمانان کردند.
همچنین جنگهای صلیبی مجرای فوران پارسایی شدیدی بود که در اواخر قرن ۱۱ در میان عامه مردم گسترش یافتهبود. یک سرباز صلیبی پس از سوگند رسمی، یک صلیب از پاپ یا نماینده رسمی او دریافت میکرد و سرباز رسمی کلیسا محسوب میشد. این نکته تا حدی به خاطر کشمکش بین کلیسا و حکمرانان بود که از سال ۱۰۷۵آغاز شدهبود و در حین جنگ صلیبی اول نیز جریان داشت. هر دو گروه تلاش میکردند تا نظر مردم را به سمت خود سوق دهند و در نتیجه یک سری جنگهای خانمانسوز ایجاد شد. نتیجه این کشمکش آگاهی قشر مذهبی مسیحی و مشارکت بیشتر در امور مذهبی بود که با تبلیغات مذهبی شدت مییافت و پشتیبان جنگ برای بازپسگیری سرزمینهای مقدس از مسلمانان بود. مسیحیان خداترسی که گناهانی مرتکب شدهبودند شرکت در جنگهای صلیبی و آمرزیدهشدن گناهان را راهی برای فرار از جاودانه شدن در جهنم میدیدند. اینکه چه اعمالی سبب بخشیدهشدن گناهان میشود و آیا کشتهشدن لازم است از بحثهای داغ در زمان جنگهای صلیبی بود. براساس سخنرانیهای پاپ اوربان دومآمرزش فقط نصیب کسانی میشد که در جنگ برای بازپسگیری بیتالمقدس کشتهمیشدند و اگر لشکر صلیبی موفق بازمیگشت دیگر آمرزشی اعطا نمیشد.
سقوط آندلس
نقشه شبه جزیره ایبریدر زمان سلسله مرابطاندر قرن ۱۱. دولتهای مسیحی مشخص شده در نقشه عبارتند از: Aragón, Castile, Leon, Navarre, و Portugal
در سال ۱۰۹۵ زمانی که مسیحیان اروپایی به آغاز جنگهای صلیبی تشویق میشدند، شاهزادگان اروپایی به مدت یک قرن با موفقیتهای روزافزون در حال جنگ با مسلمانان در شبه جزیره ایبریو بیرون راندن آنان بودند. برتری پادشاهی لئونبر موروهادر نبرد تولدودر سال ۱۰۸۵ اتفاق مهمی بود که در این دوران افتاد؛ هرچند سقوط آندلسدر سالهای آینده به وقوع پیوست. جدایی و تفرقه بین امیران مسلمان دلیل اصلی این شکستها بود.
بااینکه تسخیر اندلس بزرگترین واکنش اروپاییان به فتوحات مسلمانانبود اما واکنشهای دیگری نیز وجود داشت. در سال ۱۰۵۷ ماجراجوی نرمنرابرت گیسکارد کالابریارا که زمانی جزء قلمرو روم شرقی بود فتح کرد و در مقابل مسلمانان سیسیلاز آن دفاع میکرد. دولتهای دریایی پیزا، جنوا، و کاتالونیابا پایگاههای مسلمانان در مایورکادر جنگ بودند و سواحل ایتالیاو کاتالونیارا از دست مسلمانان آزاد میکردند. با توجه به این موفقیتها مسیحیان به یاد سرزمینهای قدیمیشان میافتادند. مسلمانان سرزمینهای مسیحینشین سوریه، لبنان، فلسطین، و مصررا فتح کردهبودند و در میان مسیحیان انگیزه بسیاری برای استجابت دعوت امپراتور روم شرقی آلکسیوس یکم برای بازپسگیری این سرزمینها ایجاد شدهبود.
نظریه جنگ مشروع
در طول مدت پاپی، پاپ گرگوری هفتمبه شدت درگیر قبولاندن این نکته بود که از نظر دینی میتوان در راه خدا خون مردم را ریخت. برای پاپ مهم بود که زائران مسیحی به سرزمینهای مقدس مورد اذیت و آزار قرار میگرفتند. قدیس آگوستین، الگوی فکری پاپ گرگوری، در کتاب «شهر خدا» استفاده از زور را برای خدمت به خدا تشریح کردهبود و گرگوری که خود را رهبر اروپا میدید دیدگاه مسیحی «جنگ مشروع» را در راستای افزایش قدرت خود مییافت. دولتهای شمال اروپا وابسته به رممیشدند و شوالیههای دردسرساز آنان مشغول جنگ میشدند، کاری که برای آن مناسب بودند. تلاشهای قبلی کلیسا برای ایجاد چنین خشونتی با استفاده از مفهوم «صلح خدا» آنطور که انتظار میرفت نتیجه ندادهبود. در جنوب رم، نرمنها با انرژی بسیار با عربها در سیسیل و با امپراتوری روم شرقی میجنگیدند. تسلط لاتینها (در مقابل روم شرقی یونانی زبان) بر شاممیتوانست ادعای برتری پاپ بر اسقف اعظم قسطنطنیه را پشتیبانی کند، ادعایی که منجر به جدایی شرق و غربدر سال ۱۰۵۴ شده بود. پاپ برای رسیدن به این هدف خود به نیروهای نظامی فرانک احتیاج داشت.
آلپ ارسلاندر نبرد ملازگردبه طرز فاجعهباری سپاه روم شرقیرا به فرماندهی امپراتور رومانوس چهارمشکست داد و وی را اسیر کرد. در این نگاره آلپ ارسلانبا نهادن پای خود بر گردن امپراتور رومانوس او را تحقیر میکند.
ضعف امپراتوری بیزانس
در سال ۱۰۷۱ آلپ ارسلانسلطان سلجوقیدر نبرد ملازگردبه طرز فاجعهباری سپاه روم شرقیرا به فرماندهی امپراتور رومانوس چهارمشکست داد که در نتیجه آن روم شرقی بسیار ضعیف شد و قلمرو آن در آسیا به نواحی غربی آناتولیاطراف قسطنطنیهکاهشیافت. بعدها در زمان ملکشاهمسلمانان توانستند دمشق، بیتالمقدسو برخی نواحی دیگر در شامرا تصرف کنند. یکی از نشانههای آشفتگی روم شرقی پس از این جنگها درخواست کمک آلکسیوس یکماز دشمنش پاپ بود. ولی گرگوری درگیر کشمکشها بین پاپ و پادشاهان اروپایی بود و نمیتوانست از امپراتور آلمان درخواست جنگ کند. درنتیجه جنگ صلیبیای به وقوع نپیوست.
در نظر پاپ اوربان دوم -جانشین پاپ گرگوری- یک جنگ صلیبی نه تنها میتوانست پادشاهان مسیحی را با هم متحدو مقام پاپی او را تقویت کند؛ بلکه احتمالاً مناطق شرقی را هم تحت تسلط او درآورد. آلمانیها و نرمنهای ناراضی را نباید عامل اصلی شروع جنگهای صلیبی دانست؛ بلکه عامل اصلی را باید در افکار پاپ اوربان دوم جستجو کرد.
پس از جنگ صلیبی یکم
نخستین جنگهای صلیبی توسط مسیحیان پرشوری که احساس پارسایی میکردند انجام شد. این هیجان و خشم در کشتار یهودیاندر کشاکش سفر اوباش در اروپا و برخورد خشن با مسیحیان ارتدوکس «تقرقه طلب» شرقی دیدهمیشود.
در قرن سیزدهم مسیحیان هیچگاه شور و خشم سابق را از خود نشان نمیدادند. پس از آنکه عکابرای آخرین بار در سال ۱۲۹۱ به دست مسلمانان افتاد و پس از نابودی کامل کاتارهادر اوکیتانیابه دست صلیبیون، اعتقاد به جنگهای صلیبی توسط توجیههای پاپ برای جنگهای داخلی در اروپا بیارزش شد.
شوالیههای یوحنای قدیسآخرین جنگجویانی بودند که صاحب سرزمینی برای خود بودند. پس از سقوط عکاآنها به جزیره رودرفتند و در قرن ۱۶ به جزیره مالتراندهشدند تا سرانجام توسط ناپلئون بناپارتاز حکمرانی برکنار شدند.
فهرست جنگها
نامگذاری سنتی تعداد جنگهای صلیبی را نه عدد بین قرون ۱۱ تا ۱۳ میداند. هرچند این نامگذاری بسیاری از لشکرکشیهای مهم را دربر نمیگیرد، مخصوصا آنهایی که در قرون ۱۴ تا ۱۶ رخ دادند. در حقیقت جنگهای صلیبی تا آخر قرن ۱۷ ادامه داشتند، مانند جنگ لپانتودر ۱۵۷۱، جنگ سنتگتهارددر ۱۶۶۴ و جنگ صلیبی در کندیا)کرتامروزی) در ۱۶۶۹. شوالیههای یوحنای قدیستا زمان شکستشان از ناپلئون بناپارتبه سال ۱۷۹۸ در دریای مدیترانهو مالتمشغول جنگ بودند. در همین دوره، جنگهای صلیبی کوچک بسیاری در شبهچزیره ایبری و مرکز اروپا علیه مسلمانان، خوارج مسیحی و پگانها در جریان بود.
جنگ صلیبی یکم (۱۰۹۵ تا ۱۰۹۹)
مسیر حرکت جنگجویان صلیبی در جنگ صلیبی اول
در مارس ۱۰۹۵ در شورای پیاچنزا، سفیران آلکسیوس یکمامپراتور رومبرای حفاظت امپراتوری از حملات ترکان سلجوقیدرخواست کمک کردند. بعدها در همان سال در شورای کلرمونت، پاپ اوربان دومهمه مسیحیان را برای جنگ علیه ترکان دعوت کرد، با این وعده که آنان که در این جنگ کشته میشوند آمرزش آنی از گناهانشان دریافت خواهند کرد.
مبارزان صلیبی رسمی فرانسه و ایتالیا را در تاریخ ۱۵ اوت ۱۰۹۶ (تعیین شده توسط پاپ) ترککردند. سربازان از راه زمینی به قسطنطنیهرسیدند و مورد استقبال محتاطانه امپراتور بیزانس قرارگرفتند. با عزم به بازپسگیری سرزمینهای از دسترفته، سپاهی که عمدتاً شوالیههای فرانسویو نرمنبودند تحت رهبری بارونهابه سمت جنوب آناتولیتاختند.آنان در جنگهایی وحشیانه انطاکیهرا در سوم ژوئن ۱۰۹۸ و سرانجام اورشلیمرا در ۱۵ ژوئیه ۱۰۹۹ تصرف کردند. آنها چهار دولت صلیبی در ساحل فلسطینو سوریهتشکیل دادند.
مبارزات
قوای صلیبی با ترکها جنگیدند. تصرف انتاکیه به دست صلیبیاندر اکتبر ۱۰۹۷ آغاز شد و تا ژوئن ۱۰۹۸ به طول انجامید. پس از تصرف شهر، مطابق رسم معمول برای شهرهایی که تسلیم نمیشدند،صلیبیون مسلمانان شهر را قتلعام، مساجد شهر را ویران و اموال شهر را غارت کردند. هرچند بلافاصله، لشکر بزرگ کمکی مسلمانان به رهبری کربغاصلیبیان پیروز را در انتاکیه محاصره کرد. بهموند یکمتوانست محاصره را در ۲۸ ژوئن بشکند و صلیبیان گرسنه به سمت جنوب حرکت کردند تااینکه تنها با بخشی از نیروهای اولیه به اورشلیم رسیدند.
تصرف اورشلیم
گادفری بوینشوالیه فرانسوی فرمانده جنگ صلیبی یکم و بنیادگذار پادشاهی اورشلیم.
در دفاع از اورشلیم، یهودیان و مسلمانان باهم در برابر فرانکهایمهاجم جنگیدند. اما ناموفق بودند و در ۱۵ ژوئیه ۱۰۹۹ صلیبیان وارد شهر شدند.صلیبیان باقیمانده یهودیان و مسلمانان شهر را قتلعام نموده، مساجد را ویران کرده و شهر را غارت نمودند. مورخی نوشتهاست که «انزوا، ترس و بیگانگی»احساس شده توسط فرانکهای دور از خانه به توضیح قساوتهای آنان کمک میکند؛ قساوتهایی مانند آدمخواریپس از محاصره معره نعماندر سال ۱۰۹۸در نتیجه جنگ صلیبی اول، دولتهای صلیبی کوچک متعددی تشکیل شد که از همه مشهورتر پادشاهی اورشلیمبود. در پادشاهی اورشلیم حداکثر ۱۲۰٬۰۰۰ فرانک (اکثراً فرانسویزبان و مسیحی از اروپای غربی) بر ۳۵۰٬۰۰۰ یهودی، مسلمان و مسیحی شرقی که از زمان سلطه اعراب بر منطقه در سال ۶۳۸ در آنجا بودند حکمرانی میکردند.
همچنین صلیبیان تلاش کردند تا شهر صوررا نیز تسخیر کنند اما از مسلمانان شکست خوردند. مردم صور از ظاهر الدین اتابکوالی دمشقدر قبال تسلیم صور به او درخواست کمک در برابر فرانکها کردند. بعد از شکست فرانکها از ظاهر الدین مردم صور شهر را تسلیم نکردند و او به سادگی در جواب گفت «آنچه من انجام دادهام فقط برای خدا و مسلمانان بوده نه برای کسب ثروت یا پادشاهی»
جنگ صلیبی ۱۱۰۱
پس از موفقیتهای صلیبیان در جنگ صلیبی یکمصلیبیون یک سلسله جنگهای صلیبی کوچکی به راه انداختند ولی در سه جنگ مختلف از سپاه منظم قلیچ ارسلانشکست خوردند. گاه این جنگهای صلیبی جزوی از جنگ صلیبی یکم شمردهمیشوند.
جنگهای صلیبی نروژی ۱۱۰۷ تا ۱۱۱۰
سیگیورد یکم نروژینخستین پادشاه اروپایی بود که در جنگهای صلیبی شرکتکرد و لشکرش مسلمانان را در سه جبهه اندلس، بالئارسو سرزمینهای مقدس شکست داد و به باقی صلیبیون پیوست.
سازماندهی دولتهای صلیبی
پس از جنگ صلیبی یکم، صلیبیان شهرهای مسیحی نشین جدید در سرزمین مقدس بنا کردند. دو گروه شوالیه جدید به نامهای شوالیههای معبدو هاسپیتالر (مهمان نواز)، تشکیل شد. این شوالیهها در عین حال نجیب زاده نیز بودند. آنها در مقابل حمله مسلمانان، از مهاجران مسیحی که به سرزمین مقدس میآمدند، محافظت میکردند و هزینه بیمارستانی را که ایتالیاییها در سرزمین مقدس ساخته بودند را نیز میپرداختند. به سال ۱۱۴۲ مهاجرانی از مسیحیان در سرزمین مقدس مستقر میشوند. آنها شروع به ساخت قصرهایی از جمله قلعه شهسواراندر سوریه کردند. انبارهای زیرزمینی این قصرهای با شکوه ذخیره غذایی و سلاح را برای یک محاصره پنج ساله در خود جای میدادند.
جنگ صلیبی دوم (۱۱۴۷ تا ۱۱۴۹)
اروپا و دولتهای مسیحی در شرق در سال ۱۱۴۲
بعد از یک دوره زندگی آرام مسلمانان و مسیحیان در کنار هم در سرزمینهای مقدس، مسلمانان رهارا فتح کردند. واعظان مسیحی متعددی دعوت به یک دوره جدید جنگهای صلیبی کردند. لشکریان فرانسوی و آلمان جنوبی به ترتیب به رهبری لوئی هفتمو کنراد سومدر سال ۱۱۴۷ به اورشلیم تاختند اما نتوانستند پیروزی مهمی کسب کنند. تنها توانستند دمشقرا که شهری بیطرف بود تسخیر کنند، هر چند این شهر به زودی توسط نورالدین زنگی، دشمن اصلی صلیبیان٬بازپس گرفتهشد. هرچند در آنسوی مدیترانهصلیبیان در پرتغالپیروزیهای مهمی کسب کردند و با همکاری پادشاه پرتغال آفونسو اول توانستند در سال ۱۱۴۷ لیسبونرا از مسلمانان بازپس گیرند. در سال بعد بخشی از این گروه از صلیبیون با همکاری کنت بارسلونا توانستند طرطوشهرا فتح کنند. به سال ۱۱۵۰ در جبهه سرزمینهای مقدس پادشاهان فرانسه و آلمان بی نتیجه به کشورهایشان برگشتند. برنارد قدیسکه موعظههای او منجر به جنگ صلیبی یکم شدهبود از شدت خشونتهای اشتباهی و کشتار یهودیان ناراحت بود. آلمانیهای شمالی و دانمارکیها در سال ۱۱۴۷ به وندهادر شرق اروپا حمله کردند ولی ناموفق بودند.
جنگ صلیبی سوم (۱۱۸۷ تا ۱۱۹۲)
مسلمانان مدتها در جنگ داخلی میان خود بودند تا سرانجام توسط صلاحالدین ایوبیبا هم متحد شدند و یک دولت واحد تشکیل دادنددر سال ۱۱۸۱ مسلمانان به فرماندهی صلاحالدین صلیبیون را در جنگ حطینبه سختی شکست دادند و پس از آن به سادگی با شکست دادن لشکریان متفرق صلیبی تمام شهرها (از جمله بیت المقدس) را به جز چند شهر ساحلی بازپس گرفتند. امپراطوری بیزانس از ترس صلیبون با مسلمانان متحد شد.
پیروزیهای صلاحالدین اروپا را شوکهکرد. برای جبران این فاجعه امپراتور آلمان فردریک بارباروسا، شاه فرانسه فیلیپ دومو شاه انگلستان ریچارد شیردلبا دخالت اندک پاپ یک جنگ صلیبی دیگر را پایهگذاری کردند. فردریک در راه مرد و تنها اندکی از سربازانش به سرزمینهای مقدس رسیدند. شاه فیلیپ به بهانه دروغین ناخوشی به فرانسه برگشت با این انگیزه که دوک نرماندی را از چنگ ریچارد دربیاورد. در جنگی به سال ۱۱۹۱ ریچارد قبرسرا از بیزانسیها گرفتدر قرنهای بعد قبرس به عنوان پایگاه صلیبیون استفاده شد و تا سال ۱۵۷۱ در کنترل مسیحیان ماندپس از محاصرهای طولانی ریچارد عکارا از مسلمانان گرفت و تمامی مسلمانان پادگان را به اسارت گرفت. بعدها او تمامی این مسلمانان پس از مذاکرات ناموفق از دم تیغ گذراند. سپاه صلیبی به سمت جنوب در امتداد ساحل مدیترانه پیش رفت. آنها مسلمانان را در نزدیکی ارصفشکست دادند، شهر بندری یافارا گرفتند و مشرف به بیتالمقدس شدندپس از این جنگ بسیاری از صلیبیان به اروپا بازگشتند و ریچارد به این نتیجه رسید که درصورت تصرف بیتالمقدس قادر به دفاع از آن نخواهد بود. بنابراین او برای فتح شهر اقدام نکرد و در سال بعد معاهده صلحی با صلاحالدین امضا کرد.
براساس صلحنامه بین ریچارد و صلاحالدین بیتالمقدس تحت کنترل مسلمانان باقیماند اما زائران غیرمسلح مسیحی اجازهیافتند تا شهر را زیارت کنند. بیتالمقدس و پادشاهی همجوار (به جز چند شهر ساحلی) همچنان تحت قانون اسلامی اداره میشدندریچارد شیردلدر راه بازگشت به انگلستان بهوسیله دوک لئوپلد، فرمانروای اتریش، دستگیر و زندانی میشود. لئوپلد در ازای آزادی او باج هنگفتی طلب میکند.
جنگ صلیبی چهارم (۱۲۰۲ تا ۱۲۰۴)
امپراطوری لاتین و تقسیم بیزانسپس از جنگ صلیبی چهارم در سال ۱۲۰۴
پس از موفقیتهای اندک در جنگ صلیبی سوم، اشتیاق اندکی در اروپاییان برای یک جنگ دیگر باقیماندهبود. در سال ۱۲۰۲ جنگ صلیبی چهارم به درخواست پاپ اینوسنت سومبا انگیزه حمله به سرزمینهای مقدس از راه مصر آغازشد. صلیبیون برای تامین کشتیهای مورد نیاز با انریکو داندولوحاکم جمهوری ونیزقرارداد بستند. داندولو کشتیها را فراهم کرد اما صلیبیان قادر به پرداخت هزینهها نبودند. لذا داندولو از آنها خواست که در عوض بدهیشان با حمله به شهر بندری زادارآن را تحت اطاعت جمهوری ونیز درآورند.
پس از حمله به زادار و غارت آن صلیبیون دوباره متوجه شدند که از عهده بازپرداخت اجاره کشتیهای داندلو برنمیآیند. به همین دلیل رهبران صلیبی تصمیمگرفتند تا به قسطنطنیهبروند و شاهزادهای تبعیدی که به آنها وعده کمک دادهبود را دوباره برتختبنشانند. پس از یکسری سوتفاهمها و بروز خشونتها، صلیبیان شهر را در سال ۱۲۰۴ تسخیر کردند و دولتی به نام امپراتوری لاتینبههمراه چند دولت صلیبی دیگر بوجود آوردند. صلیبیان قسطنطنیه را غارتکردند و اهالی شهر را از دم تیغ شمشیرها گذراندند. معمولاً این وقایع آخرین نقطه جدایی بزرگبین کلیسای ارتدکس شرقیو کلیسای کاتولیکبهشمار میآیند.
(راست) کشتار کاتارها، (چپ) پاپ اینوسنت سومدر حال تکفیر کاتارها
جنگ صلیبی پنجم (۱۲۱۷ تا ۱۲۲۱)
با گردهماییها، دعاها و موعظهها کلیسا تلاشکرد تا جنگ صلیبی دیگری راهبیندازد. در سال ۱۲۱۵، چهارمین شورای قصر لاتران طرحی برای بازپسگیری سرزمینهای مقدس ریخت. در مرحله اول سپاهی از اتریشو مجارستانبه نیروهای پادشاهی بیتالمقدس و شاهزادگی انطاکیه پیوستند تا به بیتالمقدس حمله کنند. در مرحله دوم در سال ۱۲۱۹ صلیبیون با پیروزی بزرگی دمیاطدر مصر را تسخیر کردند ولی در پی اصرار نماینده پاپ در حملهای بیپروا به قاهرهدر ژوئیه ۱۲۲۱ شکست خوردند و به خاطر کمبود آزوقه و مهمات صلیبیان مجبور به عقبنشینی شدند. در شبیخونی به رهبری کامیلپادشاه ایوبیمصر، بسیاری از صلیبیان کشتهشدند و مابقی مجبور به تسلیم شدند و کامیل درخواست صلح هشت ساله آنان را پذیرفت.
در سال ۱۲۱۹ فرانسیس آسیزیاز جبهه نبرد در دمیاط گذشت تا با کامیل مذاکره کند اما او و همراهش اسیر و مضروب شده و به پیش سلطان بردهشدند. قدیس بناونچور مینویسد که کامیل تحت تاثیر فرانسیس قرار گرفتهبود و مدتی را با او گذراند. کامیل به فرانسیس اجازه عبور داد و به او پیشنهاد هدایای بسیاری کرد ولی فرانسیس فقط یک شیپور را قبول کرد تا با آن مومنان را به عبادت فراخواند. این امر سرانجام منجر به پایگذاری فرقه فرانسیسکنشد.
جنگ صلیبی ششم (۱۲۲۸ تا ۱۲۲۹)
امپراتور مقدس رومفردریک دومبارها قول به آغاز یک جنگ صلیبی داد ولی به قولش عمل نکرد که باعث تکفیرش از سوی پاپ گرگوری نهمبه سال ۱۲۲۸ شد. با اینحال او از بندر بریندیسیحرکت کرد و به عکارسید. اگرچه جنگی رخ نداد اما او با کامیل عهدنامه صلحی امضا کرد که به موجب آن مسیحیان بر اکثر بیتالمقدس و نواری از منطقه بین بیتالمقدس و عکا حکومت میکردند و مسلمانان همچنان قبةالصخرهو مسجدالاقصیرا در اختیار داشتند. بنابراین او موفقیت غیرمنتظرهای را بدست آورد. در سال ۱۲۲۵ او با وارث پادشاهی بیتالمقدس ازدواج کرد و پس از مرگ وارث در سال ۱۲۲۸ به پادشاهی بیتالمقدس رسیدصلح ده سال به طول انجامید در حالیکه بسیاری از مسلمانان از اینکه کامیل از حکومت بیتالمقدس دستکشیدهبود ناخشنود بودند. در سال ۱۲۴۴ طی فتح بیتالمقدسمسلمانان دوباره حکومت بیتالمقدس را دردست گرفتند.
جنگ صلیبی هفتم (۱۲۴۸ تا ۱۲۵۴)
در سال ۱۲۴۴ خوارزمشاهیانبا همدستی مملوکهابیتالمقدس را تصرفکردند. اروپاییان که بارها دستبهدست شدن بیتالمقدس بین مسیحیان و مسلمانان را تجربه کردهبودند دیگر به فراخوانهای پاپ برای بازپسگیری بیتالمقدس بیاعتنا شدهبودند. سرانجام لویی نهمحاضر به جنگ صلیبی شد. صلیبیون در سال ۱۲۴۴ در غزهبا قوای خوارزمشاهیان به رهبری ظاهر بیبرسروبرو شدند و طی ۴۸ ساعت کاملاً منهدم شدند. بسیاری از مورخان این جنگ را ناقوس مرگ پادشاهی آتنمرز، یکی از دولتهای صلیبی، میدانند.
لویینهم جنگ صلیبی دیگری را علیه مصریان در سالهای ۱۲۴۸ تا ۱۲۵۴ تدارک دید. صلیبیون در این جنگ شکست قاطعی خوردند و لویی اسیر شد. ترکها خونبهای هنگفتی بابت آزادی لویی دریافت کرده و او را آزاد کردند.
تابلو مینیاتور مرگ لویی نهمطی محاصره تونس در جنگ صلیبی هشتم
جنگ صلیبی هشتم(۱۲۷۰)
در سال ۱۲۷۰ لویی نهمبا نادیده گرفتن توصیه مشاورانش دوباره به عربها در تونسو شمال آفریقاحملهکرد. او گرمترین فصل سال را انتخاب کرد و درنتیجه سپاهش به خاطر بیماریهای مختلف هلاکشدند. لویی خودش هم مرد و تلاشش برای بازپسگیری سرزمینهای مقدس ناکام ماند.
جنگ صلیبی نهم (۱۲۷۱ تا ۱۲۷۲)
در سال ۱۲۷۱ ادوارد یکم انگلستانپس از همراهی با لویی نهم در جنگ صلیبی هشتم جنگ صلیبی دیگری را علیه بایبرسآغاز کرد. لویی که در تونس مرد و با شکست صلیبیون در جنگ نهم جنگهای صلیبی در خاورمیانهپایان یافتند.در شمارهگذاری جنگهای صلیبی گاهی جنگ صلیبی نهم را بخشی از جنگ صلیبی هشتم بهشمار میآورند.
در سالهای پایانی صلیبیان که با خطر مملوکهایمصری مواجه بودند امید به اتحاد با مغولهابسته بودند. ایلخانانمغولتصور میشد که به مسیحیت نزدیکتر هستند و شاهزادگان فرانکی در چند مورد توانسته بودند مغولها را برای حمله به چندین ناحیه در خاورمیانه تحریک و سازماندهی کنند.اگرچه مغولها تا دمشق تازشهای موفقیتآمیزی داشتند، آنها نتوانستند به طرز موثری با صلیبیان در حمله به سرزمینهای مقدس هماهنگ شوند و در جنگها از مصریان شکست خوردند. بزرگترین شکست مغولان در جنگ تعیینکننده عین جالوتبه سال ۱۲۶۰ بود. سرانجام مملوکها به رهبری بایبرس تصمیم خود برای پاکسازی شام از فرانکها را به تدریج عملیکردند. با سقوط انطاکیه(۱۲۶۸) طرابلس(۱۲۸۹) و عکا(۱۲۹۱)مسیحیانی که قادر به فرار نبودند کشتهشدند یا به بردگی درآمدند و بهاینترتیب آخرین آثار مسیحیت از شامناپدید شد.
پیامدها
صلیبیان با طعم زندگی مرفه و آسایش جدیدی که در سرزمین مقدس چشیده بودند از فلسطین به خانه هایشان در اروپا باز میگشتند. در کتاب تاریخ نهضتهای دینی معاصر اثر علی اصغر حلبی پایان جنگ ۱۲۷۰م عنوان شدهاست
آثار جنگهای صلیبی
شکر و ادویه: در اروپای قرون وسطی، از عسل برای شیرین کردن غذاها و نوشیدنیها استفاده میکردند. صلیبیان نیشکر را به خانه بردند. قند و شکر به عنوان اشیاء گرانبها، در گنجینهها نگهداری شد و فقط در مناسبتهای مخصوص مورد استفاده قرار میگرفت. صلیبیان همچنین ادویه جاتی مثل فلفل سیاه، دانههای خشخاش (تخم خشخاش)، سیر و همچنین میوههای خشک شده و لیمو را با خود به اروپا بردند. دولت-شهرونیز، در شمال ایتالیا، در زمینه واردات مواد غذایی جالب توجه و جدید از خاورمیانه شکوفایی خاصی پیدا کرده بود.
بهداشت و طرز لباس پوشیدن : صلیبیان همچنین روی زندگی ثروتمندان قرون وسطی اثر گذاشتند. در گرمای سرزمین مقدس، صلیبیان لباسهای سبک تر و گشادتر پوشیدند و دمپایی به پا کردند. در آب و هوای داغ خاورمیانه سربازان مجبور بودند بیشتر خود را بشویند، که این کار با استفاده از صابونها و عطرهای محلی صورت میگرفت. هنگامی که آنها به خانههای خودشان در اروپا بازگشتند، عادت حمام کردن را ادامه دادند. آرایش موهای اروپایی هم از آرایش موهای مسلمانان تأثیر گرفت. اولین گروه صلیبیان موهای خود را کوتاه نگاه میداشتند تا کلاه خودهای خود را به راحتی بر سر بگذارند. صلیبیون بعدها به پیروی از شرقیان، موی خود را بلند میکردند و مجعد میساختند و آن را با حنا رنگ میکردند.
پارچههای بسیار زیبا : پارچههای زیبای بافته در سرزمینهای اسلامی، در اروپای قرون وسطی با استقبال عمومی روبه رو شد. پارچههای نخی نرم، مثل چیت و موصلی و تور بافته شده در غزه را، خانمهای اروپایی بهعنوان مقنعه یا روبند ازکلاههای زیبایشان میآویختند. حریر گلدار و خوشرنگ دمشقی، پارچه پر طرفدار دیگری بود که صلیبیون از خاورمیانه به ارمغان میبردند. مسلمانان فرشها و قالیچههای رنگی میبافتند که صلیبیون با خود به کشورشان میبردند.
قالیچههای ایرانی : بعد از جنگهای صلیبی فرشها و قالیچههای ایرانیکف اتاقها ورودی مبلهای خانههای قرون وسطی را پوشاند. پیش از آن برای پوشش کف اتاقها از بوریا استفاده میشد.
افزار موسیقی : بعد از جنگهای صلیبی، ترویدورها، نغمه سرایان دربار از پادشاهان اروپای قرون وسطی، آوازهای خود را با نوای ساز عود Lute همراه ساختند. این ساز دارای پنج رشته سیم بود و از سرزمینهای اسلامی به اروپا برده شد.
عینک : صنعتگران مسلمان اطلاعاتی را که درباره اعضای بدن انسان داشتند، با تخصص شیشه سازان ترکیب کردند وانواع عدسیهای طبی را برای عینک ساختند. صلیبیان از این تخصص برای ساخت عدسی استفاده کردند و در اوایل قرن چهاردهم، عینکهای مطالعه با عدسیهای محدب در یک کارخانه در ونیز ساخته شدند.
دانشهای تمدن اسلامی: صلیبیان علوم تمدن اسلامی را در شمال اروپا منتشر ساختند. علوم جدیدی را که صلیبیان با خود از شرق به اروپا بردند همه چیزرا از دریانوردی و فیزیک نور گرفته تا حسابداری و معماری، دستخوش تغییر ساخت. برای مثال، روش شمارش از ۰ تا ۹ (دستگاه دهدهی) که مسلمانان آن را از هندیان فرا گرفته بودند و یا در برخی کتب تاریخی اختراع عدسی را به مسلمانان نسبت داده و معتقدند که این اختراعات و اکتشافات یا بعداً ترجمه و به نام اروپاییان ثبت شده یا ندانسته برای بار دوم این دستاوردها را کشف و اختراع کردند مثلاً اختراع عدسی در بین مسلمانان مربوط به حدود قرن دهم و یازدهم میلادی توسط دانشمند مسلمان(ابن هیثم)است. لازم است ذکر شود که در جنگ صلیبی یکم تمام کتب مسلمانان سوزانده شد ولی در جنگ صلیبی دوم به دستور کلیسا و یا پادشاه کتب باقیمانده جمعآوری و به اروپا اورده شد. در نتیجه علوم ایرانی-اسلامی به اروپا راه یافت و به طور وسیعی مورد استفاده قرار گرفت. الکامل فرزند ارشد صلاح الدین نیز پس از فهمیدن علاقه فردریک دوم به دانش مسلمانان، گروهی از ریاضیدانان و منجمان مسلمان را روانه کاخ فردریک کرد (این کار با خشم شدید پاپ وقت همراه بود).
جذام : نتایج جنگهای صلیبی همیشه پر سود نبود. بیماریهایی مانند جذام، مرضی که روی پوست و اعصاب بیمار اثر نامطلوب میگذارد، به علت جنگ و عدم رعایت بهداشت شیوع پیدا کرد. این بیماری شکل ظاهری بیمار را تغییر میداد و افراد جذامی در جوامع قرون وسطی از جامعه طرد میشدند. جذامیان فقط مجاز بودند در «جذامی خانهها» که در خارج از دیوارهای شهرها قرار داشتند، سکونت کنند. هنگامیکه افراد جذامی میخواستند از یک «جذامی خانه» به «جذامی خانه»دیگری بروند، مجبور بودند که با خود زنگهایی را حمل کنند و مرتب آن را به صدا در آوردند تا بدینوسیله به دیگران اعلام خطر کنند که افراد مبتلا به جذام در حال عبور هستند.